بیست و دومین جایزه تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار یزدی برای زبان فارسی و وحدت ملی، دیروز در بنیاد موقوفات افشار به دکتر محمدعلی موحد اعطا شد.
کد خبر: ۳۰۳۵۵
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۲ 03 May 2015
به گزارش تابناک یزد، در آغاز اين مراسم دكتر سيد مصطفي محقق داماد رئيس شوراي توليت بنياد افشار گفت: در زماني زندگي مي‌كنيم كه با كمال تأسف القاب علمي، بذل و بخشش مي‌شود و با گشاده دستي به اين و آن اعطا مي‌شود. در حالي كه در سابقه تاريخ ادبيات چنين نبوده است. در قديم هر لقبي كه داده شده توجيهي داشته است. از اين جهت بود كه كليني را ثقه‌الاسلام لقب داده‌اند چون موثق‌ هر دو فرقه تشيع و تسنن بود. و اگر غزالي را استاد خوانده‌اند و به علامه حلي، علامه گفته‌اند بي‌دليل نبوده است. به هيچكس محقق گفته نمي‌شد و هر چيزي حسابي داشت. وي افزود: به عنوان يك طلبه كه آشنا با اين اصطلاحات هستم، پيشنهاد مي‌كنم در اعطاي لقب علامه صرفه‌جويي كنيم. علامه بايد در چند رشته از دانش تحقيق كرده و جامعيت داشته باشد. يكي از كساني كه در زمان ما هماي اوج سعادت به دام او افتاده است، استاد حاضر در جلسه دكتر محمدعلي موحد است كه از جامعيت برخوردار است. كسي كه از دفاع از طلاي سياه در دادگاه‌هاي بين‌المللي ناگهان به عرصه عرفان سر مي‌كشد و مقالات شمس را تأليف مي‌كند.

سپس دكتر فتح‌الله مجتبايي گفت: شركت در برنامه‌اي كه دو بزرگمرد تاريخ ايران، محمود و ايرج افشار تأسيس كرده‌اند براي من افتخاري است. متأسفانه با مشكلاتي در دانشگاه‌ها مواجهيم و اين سازمان‌ها و مؤسسات اين چنيني در كوران اين مشكلات دانشگاهي روزنه اميدي هستند. دانشگاه‌ها، كانون مدرك‌گرايي شده‌اند و دكتر مي‌آفرينند و ديگر اميدي به آن‌ها نيست. بايد به سازمان‌هايي نظير بنياد افشار حرمت بيشتري بگذاريم و به آن‌ها ياري برسانيم. موقوفات افشارنگين روشن و درخشان در فرهنگ ماست.
وي افزود: آشنايي من با دكتر موحد با تجربه خوبي از ترجمه سفرنامه ابن‌بطوطه ايشان شروع شد. در ابتداي دهه چهل، درگير جلساتي بودم درباره سفرنامه ابن‌بطوطه و كلمات فارسي كه در اين كتاب به كار رفته است. چرا كه ابن‌بطوطه، از افغانستان به هند وارد مي‌شود و بسياري از مناطق را ذكر مي‌كند كه در تاريخ نام آن‌ها معلوم نيست و اشخاص بسياري به عنوان كارگزاران گيلاني و شيرازي راجه‌هاي هند، در سفرنامه او قيد شده است. من بر اين اساس سخنراني كردم و وزير «احسن عابدي» از پنجاب بر سخنراني من ايراد گرفت مبني بر اينكه سخن ابن‌بطوطه سند ندارد. كنجكاو شدم سفري به سرانديب هندوستان كردم و البته بر اساس مستندات ذكر شده در اين سفرنامه جايي را پيدا نكردم. وقتي بعدها ترجمه آقاي دكتر موحد را ديدم حيرت كردم از استواري ترجمه‌ ايشان؛ ترجمه‌اي كه كتاب سفرنامه را زنده كرد. سپس از طريق آقاي عليرضا حيدري در نشر خوارزمي با جناب موحد آشنايي پيدا كردم كه در آن زمان مشغول طبع مقالات شمس بود.

مجتبايي در ادامه با ستايش آثار دكتر موحد درباره تاريخچه نفت: گفت: او يك حقوقدان،‌ تاريخ‌دان و اديب است.

وي در پايان گفت:‌ دكتر موحد تاكنون چند فصل از فصوص را ترجمه كرده‌اند و من تقاضا دارم كه ديگر فصل‌هاي آن را نيز ترجمه كنند چون براي دانشگاه‌هاي ما بسيار نافع است.

بنابر اين گزارش دكتر نصرالله پورجوادي در اين مجلس نكوداشت، گفت: براي هر كس پيش آمده است كه در زندگي كتاب‌هايي مطالعه كند كه بر اساس خواندن آن، دگرگون شود.

براي من در زندگي كتاب‌هايي بود كه شخصيت من پس از خواندن آن، تغيير كند. در زمان دانشجويي كه 21 سال داشتم،‌ درسي به نام ادبيات جهان داشتيم كه استاد آن درس، به هر دانشجويي كتابي را محول كرده بود تا آن را مطالعه كند و گزارشي از مطالعه خود را در اختيار ديگران قرار دهد. كتابي كه آن زمان به من رسيد كتاب «بهگود گيتا» بود كه استاد موحد آن را ترجمه كرده بودند. اين كتاب، كتابي كلاسيك و چكيده تفكر فلسفي، عرفاني و معنوي هند است. تا سال‌هاي سال‌، اسم ايشان براي من يادآور گتاب بهگود گيتا بود.

وي نيز در پايان سخنان خود خواستار ادامه ترجمه فصوص الحكم دكتر موحد شد.

سپس استاد مصطفي ملكيان گفت: شك نيست كه دكتر محمدعلي موّحد هم حقوقدان بزرگ، عرفان پژوه و تاريخ نگار ايران معاصر و اديب بزرگي است و البته شاعري گرانقدر.

مجموعه آثار ايشان تاكنون 40 عنوان است. براي يك ناظر محقق بي‌طرف، آثار ايشان بهترين گواه هستند براي اينكه او را تاريخ‌نگار، حقوقدان و اديب بدانيم.

آثاري كه من از ايشان خوانده‌ام، من را متلذْذ كرده‌اند و بردانشم افزوده‌اند. اما داوري آثار ايشان در حد توان من نيست.

آنچه از استاد موحد من را مجذوب مي‌كند، آثار ايشان نيست، بلكه زندگي ايشان است. من بر اساسن زيبايي‌هايي كه در اثري چون «موحد» ديده‌ام، مي‌گويم كه او خود يك اثر هنري است.

اگر كسي مثل من با چشمان ضعيف خود وجوهي از آن را مي‌بيند، نمي‌تواند به همه نقاط قوت ايشان بپردازد.

مي‌دانيد كه تصور انسان‌ها در نزديك شدن به يكديگر از آنچه انتظار داشته‌اند، رنگ مي‌بازد و برخي نوادر هستند كه هرچه نزديك‌تر به آنها مي‌شويم، رابطه عاطفي بيشتري شود، من در زندگي با 4 نفري كه چنين هستند روبرو شده‌ام كه موحد يكي از آنهاست.

فروتني و تواضع، ادب، به معناي پاسداشت حضور، وفاداري در عالم دوستي،‌ رعايت انصاف، ميانه‌روي، دورانديشي و داوري و عتاب او كه آن را خشونت عشق مي‌دانم، از جمله وجوه شخصيت ايشان است.

سپس در بخش ديگري از مراسم، سعيد رضادوست، به نوازندگي و خوانندگي به افتخار دكتر موحد پرداخت.

پيش از سخنان دكتر موحد‌، دكتر محقق داماد، لوح تقديرنامه دكتر موحد را قرائت كرد كه بخشي از آن چنين است:

«شما با ترجمه و شرح فصوص الحكم محي‌الدين بن عربي فهم اين كتاب را براي فارسي‌زبانان روان و آسان ساختيد. شما با تيزبيني و خردورزي و ميانه‌روي، خواب آشفته نفت را تعبير و تفسير كرديد.

شما با تأليف كتاب در هواي حق و عدالت مباني فلسفي حقوق بشر را تبيين و اهتمام آموزه‌هاي اسلامي را نسبت به حقوق انسانها، بيان داشتيد.

شما با كتاب «مبالغه مُستعار» كه سندي است بر حقانيّت ايران در پاسداري از تماميّت اين سرزمين، دلبستگي خود را به وطن كه از آموزه‌هاي حب الوطن من الايمان است، به اثبات رسانديد، «اميد است قاليچه‌اي كه به همين منظور با دست هنرمندان ايران زمين بافته شده و نام عزيز شما بر كتيبه نقش بسته است، يادگاري از مجاهدت علمي و ارتباط معنوي جنابعالي با اين بنياد باشد.»

در پايان دكتر محمدعلي موحد، گفت: آقاي دهباشي فهرست كساني كه مفتخر به اين جايزه شده‌اند را خواندند و من ديدم شبه در بازار جوهريان هستم!

اساتيد حرف‌هايي زدند كه بايد گفت من مصحف باطلم ولكن تصحيح شوم چون تو بخواهي!

وي با يادآوري استقبال قصيده معروف رودكي براي نصربن‌احمد ساماني، توسط امير معزي گفت: مي‌خواهم بگويم آفرين و مدح هميشه سودآور نيستند، چه بسيار سرها به قول شمس تبريزي به خاطر كلمه «زهي» به باد فنا رفته است.

چه بسا موجب گمراهي شود و طرف ممدوح فكر كند كه چه منم طاووس عليين شده! و روي سخن با خود دارم و مرادم اين نيست كه ناسپاسي كنم چرا كه دوستان پيرنوازي مي‌كنند و سايه شفقت بر سرم مي‌گسترانند.

از يك سو برخورد مي‌بالم و غرقه در مباهات مي‌شوم كه مقتضاي صفت و طبيعت بشري است و از سويي برخود نهيب مي‌زنم مبادا تلطّف سروران را بر ريش بگيرم و در روزهاي آخر عمر گرفتار بيماري لاعلاج توّهم شوم!

آنچه هست اين است كه من خود را به فتراك بزرگان بسته‌ام. آنچه آبروي من است از بركت شمس و مولانا است. وي به آثار خود اشاره كرد و گفت: اولين كار من رحله ابن بطوطه بود كه او را قصه‌گويي گرم دهن و شيرين سخن شناختم.

مردي با ذهن تيز و باريك بين و چشماني چون دوربين عكاسي در حساس‌ترين مقطع تاريخي كه به مدت 30 سال در فراخناي جهان، غور كرده است. در پايان،‌در حضور بزرگان فرهنگي چون؛ دكتر شايگان، دكتر شفيعي كدكني، هوشنگ ابتهاج (سايه)، ژاله آموزگار، دكتر اردكاني و بسياري از فرهنگ‌ دوستان و ادب پروران، قاليچه‌اي به رسم يادگاري، به استاد محمدعلي موحد از سوي بنياد موقوفات دكتر محمود افشار تقديم شد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار