کد خبر: ۹۸۴۶۵۹
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۷ 08 August 2021

((مزار شريف سقوط کرد. هفدهم مرداد ماه 1377، اينجا محل کنسولگري ايران در مزار شريف است، من محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد مزار شريف شدند. خبر فوري، فوري. مزار شريف به دست طالبان سقوط کرد، عدهاي از افراد طالبان در محوطه کنسولگري ديده ميشوند به من بگوييد که چه وظيفهاي ... )) ( آخرين پيام ارسالي از
شهيد صارمي) اين آخرين پيام خبرنگاري است که در تقويم کشور روزي را به ياد شهادتش گرامي مي داريم. به راستي چه عاملي موجب
مي شود انساني معمولي و ساده ، درگذشتش تا اين اندازه مهم بشود؟ تا آنجا که يک روز را در تقويم به نام خودش اختصاص مي دهد؟ زمان، مکان و شيوه وقوع حوادث و اتفاقات مختلف دست به دست هم مي دهند تا يک حادثه معمولي و پيش پا افتاده به يک خبرمهم يا واقعه اي حماسي و ملي تبديل شوند. اما اين قيود به تنهايي کافي نيستند چرا که هر روز و هر ساعت حوادثي متعدد با همين معيار هاي مشترک در دنيا به وقوع مي پيوندند ولي هيچکدام در تقويم ملي کشورها ثبت نمي شوند. آنچه مشخص است اين که؛ شخصيت افرادي که اين حوادث را رقم زده اند، بيش از هر عامل ديگري در شکل گيري و اهميت آن موثر هستند.شخصيت هاي بزرگي نظير شهيد استاد مرتضي مطهري، شهيد مرتضي آويني، شهيد سپهبد حاج قاسم سليماني و شهيد محمود صارمي عروجشان تا آن اندازه ملکوتي و حماسي مي شود که سالهاي سال نام آنها بر زبان ها مي چرخد و راه و منش زندگي شان الگو و مکتبي مي شود براي ساير انسان ها . محمود يک بچه روستايي بود، از کودکي ياد گرفته بود که بايد تلاش کند، سختي کشيده بود ، درد و رنج مردم افغانستان را با تمام وجود حس مي کرد و شايد به همين خاطر بود که در بخشي از وصيت نامه اش مي گويد؛ در کنار مردم افغانستان خواهم ماند؛ قسمت من يا شهادت خواهد بود يا اسارت. خوب است يک بار ديگر جملات آخر شهيد را مرور کنيم ، محمود مي گويد؛ افراد طالبان در محوطه کنسولگري ديده مي شوند ، به من بگوييد که چه وظيفه ... ( دارم). چه وظيفه اي؟ در چنين لحظات دلهره آور و مخاطره آميزي يک انسان چه وظيفه اي مي تواند داشته باشد جز اينکه راهي براي نجات خودش پيدا کند! ولي
انسان هاي بزرگ نجات خودشان را راه رهايي نمي دانند آنها انجام وظيفه و قدم گذاشتن در مسير اعتقادات را راه نجات خود و ديگران
مي دانند و براي آن شبانه روز تلاش مي کنند. شهيد محمود صارمي خدمت به مردم مظلوم و ستم ديده و حضور در بين آنها را تا لحظه ي شهادت آرزو و وظيفه ي خود مي داند اين مردم مظلوم مي خواهند در ايران باشند، يا در افغانستان، براي او فرقي ندارد. همين اعتقاد باعث شد در آخرين لحظات زندگي دست از وظيفه خود برندارد و به دنبال انجام وظيفه اش باشد. وظيفه اي که انجامش جان دنيايي او را گرفت و جاني تازه به او داد، جاني که هم در دنيا عزت را برايش آورد و هم در آخرت. شهيد محمود صارمي بيش از آنکه نام بلندي داشته باشد روح بلندي داشته است.
* فرازي از وصيتنامه
بسمه تعالي ،اي برادران و خواهران جهادگر خطاهاي من گنه کار روسياه را که باعث رنجش شما شده ببخشيد تا خداي بزرگ از من راضي شود. اي خدا مرا که در اثر غرور و خودپرستي گناه ميکنم ببخش زيرا اين بدن ضعيف من توانايي تحمل آتش جهنم را ندارد و خدايا مرا جزء توبه کاران واقعي قرار بده.

برچسب ها: شهيد صارمي ، خبرنگار
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار