«گاندو ۲» در ظاهر به پایان رسیده است، اما تردیدی نیست که مطالبه گریها برای تکمیل پخش آن و همچنین تداوم ساخت و پخش مجموعههایی از این دست بر اساس پروندههای مهم امنیتی- سیاسی، فارغ از واکنشهای روزمره جناحی و بعضا مُشمئزکننده – که به صورت پینگ پونگی بویژه در فضای مجازی برقرار است - ادامه خواهد داشت.
«گاندو ۱» و پخش آن در سال ۱۳۹۸، یکی از نقاط عطف پرداخت و بازخوانی پروندههای امنیتی – سیاسی بود، بویژه آن که جملاتی از زبان بازیگر نقش محمد در آن – با بازی خوب وحید رهبانی – شنیده شد که در اذهان ماند:
«امنیت این مملکت به هیچ قیمتی فروشی نیست»
و یا جمله او خطاب به بازیگر نقش مایکل – با بازی خوب پیام دهکردی - در زمان تبادل که «به بزرگترات یادآوری کن فکر جاسوسی از ایران رو از سرشون بیرون کنن، ما همیشه هستیم».
اکنون متن «گاندو ۲» فارغ از همه حاشیههای چند روز اخیر پیشِ رو است و میتوان آن را از منظرهای مختلف مانند بررسی نقاط ضعف و قوت به گفتگو نشست، اما این نوشتار میکوشد در نکاتی مختصر، آن را در نگاهی گذرا مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
نکته نخست آن که «گاندو ۲» در ادامه «گاندو ۱» و یا آثاری مانند «خانه امن» میتواند مسیر روشنگری و همچنین مطالبه گری مردمی برای تحقق شفافیت سیاسی را در کنار به تصویر کشیدن بخشی از خدمات سربازان گمنام امنیت و اقتدار جمهوری اسلامی تقویت کند، بویژه آن که حداقل اثر و نتیجه آثاری از این دست، کمک به تحقق روشنگری و شفافیت سیاسی و همچنین بیشتر آشنا کردن مردم با مقوله استراتژیک و حساس امنیت ملی است.
و، اما نکته دیگر آن است که این گونه آثار باید در مسیر انصاف و بر پایه استناد به أسناد خدشه ناپذیر باقی بمانند، البته بدیهی است که تخیّل، همچنان خمیرمایه تولید آثاری از این دست بوده، هست و خواهد بود، بنابراین نباید این آثار را صرفا یک اثر مستند دانست تا لازم آید که از صدر تا ذیلش مستند به أسناد خدشه ناپذیر باشد.
«گاندو ۲» از یک منظر در دو سکانس از قسمت نخست و قسمت پایانی اش قابل تلخیص است، آن جا که در تصویرسازی روند بازگرداندن روح الله زم به کشور، از زبان وی و در حوالی میدان آزادی میشنویم که «آقا! برادر! داریم کجا میریم؟» و بازیگر نقش محمد در پاسخ به او، بیتی از شاهنامه حکیم فردوسی میخوانَد که «هر آن کس که دارد روانش خِرَد/ سرِ مایه کارها بنگرد» و البته محمد، پس از آن هم توضیح میدهد که «یعنی اگه اون اولش، به آخرش فکر میکردی، الان که آخرشه لازم نبود به اولش فکر کنی.»
و البته در قسمت سیزدهم «گاندو ۲» هم دیالوگهای بازیگر نقش عبدی، با بازی داریوش فرهنگ خطاب به بازیگر نقش رسول، با بازی مجید نوروزی، خلاصهای از تلنگرها و شاید اهداف «گاندو» باشد:
«باید مراقب بود، نباید آن قدر درگیر مسؤولیت و میز و جایگاه باشیم که بقیه رو نبینیم، زمان جنگ در منطقه اتفاقات عجیبی میافتاد، اتفاقاتی که این روزها شنیدنش دشواره، درکش دشوارتر، ولی باید گفت، چه برای نسلی که اون روزها رو ندیده و چه برای خودمون، که بدونیم کی بودیم چی بودیم هدفمون چی بود، چه مسیری رو پشت سر گذاشتیم.»
او بعد از این دیالوگها خاطرهای ماندگار از فرمانده شهید اسماعیل دقایقی نقل میکند و ادامه میدهد: «نباید یادمون بره؛ هیچ کدوممون نباید یادمون بره ....»
و البته پایان این سکانس به نمایی معنادار از ترافیک شهر متصل میشود که میتواند یادآور ضرورت هضم نشدن در زندگی روزمره باشد.
اکنون نباید از یاد بُرد که تکمیل پخش «گاندو ۲» و البته ساخت فصلهای بعدی آن، به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است، مطالبهای که هنرمندانی مانند جواد افشار به عنوان یکی از هنرمندان اهل دیار کریمه اهل بیت (س) باید قدر آن را بدانند و از این فرصت طلایی در جهت تقویت شفافیت و افزایش سطح آگاهی عمومی در کنار ادای دِین به سربازان گمنام امنیت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند.
کوتاه سخن آن که «گاندو ۲» در ظاهر به پایان رسیده، اما همچنان در آغاز راه هستیم.