گاه آسمان نامهربان می شود و با آذرخش خود، برخی ستون های آپادانا را دچار آسیب می کند. گاهی باد و آتش، خشمگین می شوند و می سوزانند؛ و از این سو نیز انسان بیکار ننشسته و دایم در حال ویران کردن است‎ ‎‏ و سر سرباز هخامنشی را می بُرد.
کد خبر: ۴۵۴۵۴
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۷ 09 June 2015
روزنامه اطلاعات در مطلبی آورده است:واقعیت این سال ها نشان داده است که دولت ها نیز نگاه شان به آثار باستانی، از دیدن یک خرابه در حال ویرانی کامل که اندکی سوددهی دارد، فراتر نمی رود.‏

آتش نیز در یکی دو سال پیش، واش های خودرو و بوته های دور و بر تخت جمشید را شعله ور کرده و آسمان بخشی از آپادانا، پایتخت هخامنشیان و کاخ اردشیر در شوش را تیره و تار ساخته است. ‏

تراز آبخوان ها نیز در همه دشت های کشور، بدجور در حال ته نشست است؛ و نشانه این که منابع زیرزمینی آب کشور، ته کشیده است و لایه های زیرین خاک از درون فرو می ریزد. برای همین در سال 1391 ته نشست دشت، در نزدیکیِ قلمرو تخت جمشید، شکافی 200متری ایجاد کرد که کارشناسان زمین شناسی، سبب آن را پیمان نانوشته میان مدیریت بد، ناآگاهی کاربران آب، مصرف بی حساب وکتاب آب و زدن چاه های غیرمجاز و بیرون کشیدن آب از سفره های زیرزمینی در آن قلمرو می دانند. بی گمان، نشست بیش تر دشت، تخت جمشید، شگرف ترین سازه سنگی باستانی جهان را با خود فرو خواهد کشید.‏

خرابکاری در تخت جمشید!‏

آثار باستانی به بهای نابودی خود، مظاهر ماشین را تاب می آورند و خاموشانه در خود فرو می روند و نابود می شوند. یکی از این مظاهر، کارخانه‎ها هستند که دستاوردهایشان، افزون بر آلودگی های صوتی و خاک و محیط، کورکنندگی چشم اندازها است.

تقی خرسندی ـ کارشناس باستان شناسی در این مورد می گوید: ساخت 2 کارخانه در قلمرو پاسارگاد و آرامگاه کوروش، شگفتی همه را برانگیخته است و گفته می شود که هیچ گونه توجیهی، مگر زیرپا گذاشتن قانون ندارد، قانون جهانی که هرگونه ساخت وساز را در چشم انداز آثار باستانی، قدغن کرده است.

او می افزاید: این کارخانه ها، مانند گاوداری پیشین (که چندین سال پیش در نزدیکی پایتخت هخامنشیان فعال بود) گرچه با تیشه و چکش به کالبد این سازه تاریخی نمی افتد، اما بدمنظر ساز خواهد بود.

مریم پورفراش ـ کارشناس صنایع دستی نیز می گوید: در سال 1393 یک گروه فیلم برداری، سبب ایجاد آتش در قلمرو کاخ خشایارشاه شد و امسال نیز یک نفر از گروه فیلمبرداری -که به تازگی در تخت جمشید سرگرم ساخت یک فیلم بلند بود- با افزارهای فلزی، سر دو سرباز هخامنشی و نقش هدیه آورندگان بلوک های کاخ اردشیر را جدا کرد. ‏

او می افزاید: نگهبانان از آغاز فعالیت گروه فیلم برداری، به 2 تن از گروه فیلم مشکوک شده بودند و با همه مراقبت، یکی از آنان مخفیانه به خرابکاری پرداخت و دور 2 نقش برجسته تخت جمشید را کند و بیرون کشید؛ ولی پیش از خروج، دستگیر شد. در پی این رخداد دوباره، برخی سازمان های مردم نهاد، از مسئولان درخواست کردند که دیگر اجازه فیلمبرداری در قلمرو تخت جمشید به کسی داده نشود. بد نیست گفته شود که بلوک های دارای نقش سربازان هخامنشی و هدیه دهندگان، از آن کاخ منسوب به اردشیر، شاه ساسانی است.

پیوند اقتصاد بومی و گردشگری ‏

چشم داشت از میراث باستانی برای تحرک اقتصاد کشور، چندان بی پایه نیست؛ چرا که بهترین راه بهبود شاخص زندگی مردم بومی و تعدیل بیکاری، نوشکوفایی اقتصاد راکد شهرها و استان های کشور از شمار استان فارس است با نفسِ تازه بخشیدن به گردشگری آن سامان!‏

تقی خرسندی در این مورد معتقد است: استان فارس به سبب دارابودن ویژگی های چشمگیر گردشگری با داشتن مکان های دیدنی، آثار ارزشمند تاریخی و جهانگردپسند، در این زمینه دست بالا را دارد و در کنار این ها هر سال شماری از بیماران نیز از کشورهای حوزه خلیج فارس برای درمان به این استان سفر می کنند. که بی گمان بدشان نمی آید در کنار برنامه های درمان خود، برنامه گردشگری در استان فارس را بگنجانند، با توجه به این که در جهان، برای آثار تاریخی و باستانی این استان، همتاهای کمی وجود دارد. با گفتن این پیش درآمد، خواستم این پرسش تکراری را قابل تحمل کنم که چرا به زیرساخت سازی نمی‏‎پردازیم و نیروی انسانی جهانگردشناس تربیت نمی کنیم و یا خیابان های بدون راهبندان با آسفالت های بدون چاله و دست انداز نمی سازیم تا به جذب و رفاه گردشگران کمک کند؟

او همچنین می گوید: گذشت زمانی که می گفتند مهمان با بد وخوب صاحبخانه می سازد! امروز جهانگردان (نه گردشگران داخلی) به درون هتل های کمتر از پسامدرن نمی روند و پا به سرویس بهداشتی کمتر از فرامدرن شهری نمی گذارند.

این کارشناس می افزاید: در برخی کشورهای توریستی، هتل های بسیار مجلل، تنها در دو سه ماه از سال فعال است و در بقیه سال (مانند هتل فیلم معروف تلالو) درش بسته می شود تا در نبود توریست در دیگر ماه های سال، همچنان شیک و انحصاری و بدون فرسایش باقی بماند.

به گفته خرسندی، تخت جمشید، هویت ایران است و اقتصاد شیراز. اگر ما مثل ترکیه «قونیه» را نداریم، به جایش آرامگاه حافظ و سعدی را داریم که هم ظرفیت جذب جهانگرد را دارد و هم گردشگر داخلی را به شیراز می آورد.

اهمیت آثار باستانی در چیست؟

به گفته تقی خرسندی، پاسارگاد به جامانده از دوران هخامنشیان (سده 6 پیش از زادروز مسیح) است و در استان فارس. آرامگاه کوروش، کاخ دیدارهای شاهانه، کاخ دروازه، تل تخت و زندان سلیمان در شمار آثار تاریخی این قلمرو است.

او می افزاید: پیش بینی می شود که با اشغال شهر باستانی پالمیرا (میراث جهانی یونسکو) از سوی داعش پالمیرا بناهای تاریخی آن نابود شود. پالمیرا(تدمر) در سوریه، شبیه تخت جمشید است، البته نه به آن عظمت؛ با این حال، اینک که داعش پالمیرا را تصرف کرده است، توجه جهانیان به آن جلب شده است و مدام هشدار می دهند؛ و این نشان از اهمیت آثار باستانی در جهان دارد. در گذشته، داعشی ها با یورش به موزه اصلی شهر موصل عراق و اشیای باستانی آن، همه تندیس های تاریخی و آثار باستانی آن موزه را ویران کردند.

به باور تقی خرسندی، موزه ها و آثار باستانی موجود در آن ها پایهِ چیستی جوامع است و ملتی با نگاه به آینه موزها، به بازشناخت خود می پردازد و در راستای چیستی خود می کوشد؛ که البته بستگی به میزان فعال بودنِ موزه ها است و چه بسا ملتی از موزه ها و آثار باستانی خود خبر نداشته باشد!

هرچه بکاریم، درو می کنیم ‏

سرمایه گذاری برای حفظ آثار باستانی و یا هزینه در موزه ها، نه هدر رفت، بلکه سرمایه گذاری در اقتصاد شهرها است. در همه کشورها کل امور مالی موزه ها با بخشی از آن، وابسته به دولت است.

در جهان امروز، مردم و دولت ها اهمیت موزه ها را می دانند و برای همین، هزینه موزه لوور در پاریس به دوش شهرداری است و درآمدش نیز به درون خود این موزه برای پیشیبرد امور جاری آن بر می گردد.‏

از تقی خرسندی می پرسم: اگر بخش هایی از تخت جمشید از میان رفت، چه باید کرد؟‏این کارشناس باستان شناسی پاسخ می دهد: آثار باستانی، پیشینه تاریخی و شناسنامه یک ملت است و آماد یک جامعه را در یک احساس مشترک نسبت به درگذشتگان خود قرار می دهد و میان آنان، ایجاد همذات پنداری می کند تا در بازدیدهای مکرر و با ایمان دوباره به خود، به سستی ها و نیز توانایی های نهفته شان پی ببرند. ایران با تمدن باستانی خود، دارای ارزش تاریخی است و با رهبانی از آن ‏‎ها می تواند، شمایی از تمدن خود را به جهانیان بنمایاند.

شیوه ها و شگردهای نو

بازبینی شیوه ‏‎های نگهداری آثار باستانی در کشورهای اروپایی و تجربه های آن ها، رهنمون ما به شگردهای نو خواهد بود.

مریم پور فراش دیدگاهی غیر این ندارد:«نزدیک به یک سده پیش، کشورهای اروپایی پذیرفته بودند که بناهای تاریخی آسیب دیده را به مانند معماری سده میانه در آورند؛ اما همین شیوه، سبب از میان رفتن بسیاری از سازه های با شکوه دوران رنسانس شد. تا این که گروه دیگری به میدان آمدند و سرشت یک مجموعه تاریخی را ابتدا به ساکن، حقیقت تاریخی خواندند که باید بدون دستکاری، مرمت و حفظ شود.»

این کارشناس صنایع دستی می افزاید: گاهی نیز آن دسته از سازه ها که در درازنای تاریخ و در دوره فرمانروایی های گوناگون، آسیب دیده بود، بخش هایی به شیوه معماری زمان و دوران، تزیین شد؛ این سازه ها نه آن که اصالت خود را از دست نداده، بلکه به هماهنگی نیز رسیده است.

تقی خرسندی نیز در این باره می گوید: گاه یک اثر تاریخی ویران می شود و هنگامی به فکر مرمت آن بر می آیند که تنها چندتکه اش باقی مانده است. در این گونه موارد باید با توجه به مدرک ها و سندها، سازه را همانند آنچه در گذشته بوده است، دوباره سرپا کرد و در بازساخت اش، هنرمند و مهندس و معمار را برای به کارگیریِ ذوق هایشان، آزاد گذاشت، تا قدمت را با هنر روز بیامیزند و پیکر دوتکه متصل به همی پدید آورند که به هماهنگی نیز رسیده است.

او می افزاید: در این گونه مواقع، مهم این است که ارزش و اهمیت تاریخی سازه با توجه به سازه های گرداگرد آن -که در درازنای زمان پدید آمده است ـ بازسازی شود. یا به شیوه انگلیسی ها رفتار کرد؛ که به جای مرمت سازه های تاریخی، صرفاً به محیط آرایی و ایجاد چمن و باغ آرایی می پردازند و این ‏‎گونه، به ویرانه های تاریخی اهمیت بیشتری می بخشند و نگاه ها را به سمت آن ها می کشانند.

وی معتقد است: البته زمانی که سقف سازه باستانی فرو ریخته باشد و یگانه جای سالم و قابل تماشا دور و بر و نگاره های دیوارهای داخلی آن باشد، می توان با ایجاد سقف دوم، در واقع سازه را به درون یک سازواره مدرن برد، تا از آسیب باران وبرف در امان بماند.

مریم پورفراش با بیان این که بازدید سیل گردشگران و جهانگردان به درون سازه های تاریخی، به فرسایش آهسته آن ها می انجامید، می گوید: از این رو غرب، با توجه به این نکته، کوشیده است با قراردادن نمایشگاه ها و وسایل سرگرمی و ایجاد فضاهای سبز و سازه های تفریحی در قلمرو آثار تاریخی، استحکام بناها را از فرسایش دور نگه دارد. در مورد استوارسازی سازه های باستانی نیز، کارشناسان خبره بر این باورند که برای مردم باید بخش های مرمت شده، آشکارا از بخش کهنه، قابل تشخیص باشد تا بیننده نپندارد که به بازی گرفته شده است.

دیگر آسیب های در راه

به گفته تقی خرسندی، پل خسروپرویز به جامانده از دوره ساسانیان و در قلمرو تاریخی بیستون(در30 کیلومتری شهر کرمانشاه) قرار دارد؛ که به لحاظ کف سازی در جهان یگانه است؛ از این رو در سال1380 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.‏

‏ این کارشناس باستان شناسی می افزاید: با فرو ریختن بستر یکی از دهانه های پل، این اثر تاریخی زیر پوشش حفاظت اضطراری قرار گرفته است و برای حفاظت از آن، یک سد خاکی مقابل دهانه فرو ریخته پل ساخته شده است تا چاره ای بنیادی اندیشیده شود، گرچه امیدی نیست و بودجه ای برای جلوگیری از ویرانی کامل پل در برابر بارش های زمستانی وجود ندارد و ساخت سد حفاظتی به تنهایی نمی تواند رهایی بخش باشد.

او یادآور می شود: مجموعه تاریخی بیستون کرمانشاه شامل کتیبه بیستون و 13 اثر پیرامون آن، در نشست یونسکو در کشور لیتوانی در فهرست آثار جهانی به ثبت رسیده است.

مریم پور فراش نیز از پل خسرو پرویز یاد می کند که یک اثر ملی به ثبت رسیده است؛ او می گوید: این پل با 9 پایه و 10 دهانه، در 2 کیلومتری جنوب غربی شهر بیستون(کرمانشاه) و بر سر راه بیستون به «تخت شیرین»و «سرماج» و بر روی رودخانه «گاماسیاب» قرار دارد.‏

پورفراش می افزاید: هر یک از پایه ها 6 گوش دارد و از بخش های مستطیلی و سه بر(مثلث) شکل گرفته است. پایه ها با مصالح لاشه سنگ، ملات گچ و سنگ های تراشیده، چیده شده است. بر روی برخی از بلوک های سنگی پل، نشانه هایی از سنگ تراشان ساسانی به اشکال مختلف نقش بسته شده است.

این بلوک های سنگی مکعبی، با بست های آهنی به یکدیگر متصل شده و پایه‎های پل بر روی بستر سنگ فرش رودخانه بالا آمده‎اند. این بستر سنگی به شکل یک سکوی سراسری است و مانع شستن کف رودخانه می شود و ارتفاع سطح آب را تنظیم می کند.

با گذشت زمان، از طاق(تاق) چشمه‎ها و گذرگاه پل،آثاری بر جای نمانده است.

به گفته مریم پورفراش، پل ساسانی خسروپرویز در مسیر جاده ای از دوره ساسانی قرار دارد. بجامانده های این جاده در دو سوی پل، به طول چند کیلومتر دیده می شود. پهنای این جاده 7 متر است و با قلوه سنگ و ملات گچ فرش شده است.

آنچه در برازجان می گذرد ‏

مریم پور فراش همچنین از کاخ کوروش بزرگ در منطقه «چرخاب » شهرستان برازجان می گوید که در آستانه ویرانی کامل است. ‏

او می افزاید: کاخ کوروش در منطقه چرخاب شهرستان برازجان، به دلیل کم توجهی مسئولان، در آستانه نابودی کامل قرار دارد. در حالی که این کاخ به سبب فاصله 70 کیلومتری تا خلیج فارس به عنوان مهم ترین سند حاکمیت ایرانیان بر خلیج فارس به شمار می رود و همچنین به سبب معماری شگفت انگیز خود، به ویژه در کنده کاری پایه ستون های سنگی آن، شاهکاری در دنیا به شمار می رود؛ ولی به سبب بی مدیریتی، نم باران به آن رخنه کرده و ساختارش فرسوده است. هر سال با باران های سیل آسای پاییزی شهر برازجان، قلمرو این کاخ به زیر آب فرو می رود و از آن جایی که نم آب برای آثار باستانی، فرساینده است، کسی توجه ای ندارد. ‏

به باور پورفراش، بر پایه سندهای به دست آمده از کاوش های باستان‎ ‎شناسی، روشن شده است که برای نخستین بار در جهان، در ساخت این کاخ در کنار ساروج وملات، از سیمان استفاده شده و برای ساخت سقف یکپارچه این کاخ نیز، دانش نانوتکنولوژی به کار رفته است!

حفر چاه در قلمروی تخت جمشید!‏

تقی خرسندی از کارهای زمین‎مانده ای می‎گوید که هرگز اجرا نشده است. او می افزاید: در این سال ها شمار چاه های تازه کنده شده در قلمرو تخت جمشید، شتاب گرفته است که با ادامه این رویه، گمان می رود آسیب های به این اثر باستانی، بیشتر شود. بی گمان با تدبیرهای دقیق تر، می شد از بسیاری از آسیب ها کاست.

او معتقد است: اینک ذخیره گاه های آب استان فارس به مرز قرمز رسیده و در بخش هایی، کشاورزی در آستانه تعطیلی قرار گرفته است؛ که پشت بند خود، گرانی میوه و سبزی را در پی خواهد داشت. تاوان مدیریت بد آب را آبخوان ها و آثار باستانی(با نابودی خود) می پردازند و در برخی شهرهای فارس، آب جیره بندی است. تغییر الگوهای مصرف آب و افزایش محصول در واحد سطح و به خدمت گیری ابزارهای پیشرفته و خودکار آبیاری، از بار فشار کم آبی در دشت ها، خواهد کاست.‏
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
منو چهر یوسقی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
سلام "
اگر ما همه نتوانیم . یا نخواهیم این اثار بان خوبی و نازنینی و هرچه که فایده موقت و سود دهی هم داشته باشد بهتر است راحت ان را تحویل کپه های خاک پاک سپرد و هیچ نگرانی از مخدوش شدن و رنگ و رو رفتن و مسایل حفاظتی هم خیال همه را راحت کنیم و هی مرتب تلاش برای از زیر خاک در اوردن بقیه اثار مدفون شده شور و دغدغه مانند شهر استخر و بقیه بیشاپور و صدها نقطه دیگر نداشته باشیم و سریعترین و مطمئن ترین راه وروش رسیدن اثار به دنسل اینده بیرون نکشیدن همان اثار تاریخی است که نمیتوانیم حفظشان کنیم میگویید نه لطفا ببینید و مقایسه کنید : پلکان شمالی کاخ پر اوازه و میراث تمدن باستان انقدر جفای زمانه کشیده که کم کم نه کسی اورا بدرستی میبیند و نه او منتظر کسی است واما چند قدم پیشتر و چرخش جلوتر به همان معکوس پلکان و تقریبا شکل و شمایل و تعداد نقش ولی بر عکس شمالی اتگار که تازه شنگتراش اخرین چکش و سایش و مالش مواد براق کننده و ساخت و ساز و اتمام کار را اعلام . خود را از زیر خرده سنگها تکانده و به صاحب کار تحویل داده است و وای چه تفاوت فاحشی ؟ چه شده اینهمه تفاوت و دو رنگی و نو و کهنگی و این همان خاک پاکی که صحبتش رفت سببش شد . پس خاک را کاملا دریابیم . خدا نگهدار
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار