رسم پاسخگویی را جایگزین مدح و ثناگویی کنیم؛
آه و ناله کردن برای خداحافظی یک استاندار که برای دومین بار تجربه اش کرده ایم دردی را دوا نمی کند. ما طلبکار این فرصتی هستیم که به استاندار سابق و سایر دولتمردان داده ایم، بدهکارشان نیستیم. آنچه دوای دردهای مزمن خوزستان است عبور از این ستایش گری ها و اسطوره سازی های بی مورد و انسان ها را به برج عاج بردن هاست بی آنکه شاخصی تعیین شود و...
کد خبر: ۲۲۸۲۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۳ 11 May 2016
طی دهه های اخیر، عزل و نصب های استانداران بعنوان ارشدترین مقام اجرایی و نماینده عالی دولت در استان خوزستان، در فضایی ابهام آلود صورت گرفته و هیچگاه فرصت تحلیل و ارزیابی عملکرد آنان فراهم نیامده است. 

در این میان نیز عده ای از افراد به تعریف و تمجیدهای بی حد و حصر از استاندارانی که با عزل و یا استعفا، با مدیریت استان خداحافظی می کنند پرداخته و مانند آنچه در روزهای اخیر شاهد بوده ایم، برخی ها تلاش می کنند چنان تصویری از استاندار سابق خوزستان به اذهان القا کنند که گویی استان خوزستان با برکناری مقتدایی، دچار مصیبت عظمایی شده است. ادبیات و محتوای نوشته های این افراد، بیشتر از احساسات فردی این افراد نسبت به استاندار سابق و یا لجبازی با منتقدان اوحکایت دارد. در یکی از این نوشته های عجیب، سخن از تیشه زدن بر ریشه خوزستان! گفته شده و دیگری او را اسطوره ای تکرارنشدنی خوانده و ...

اما واقعیت صحنه چیز دیگری است. واقعیت این است که عبدالحسن مقتدایی نه ستاره ای در آستین داشت و نه عصایش اژدها شد و نه راه نیل را باز کرد.

مقتدایی مردی است متولد 1334. چند دوره نماینده یکی از شهرهای خوزستان بود و یکبار در دولت هفتم استاندار خوزستان و سپس هرمزگان شد و با همان تجارب دو دوره استانداری بار دیگر در روزهایی که استانداری خوزستان بر خلاف دوره های سابق، مشتری نداشت و گزینه ای نبود که برای ورود به کاخ استانداری سر و دست بشکند، در سال92 بعنوان استاندار منصوب شد تا به گمان خود ورژن2 اش را به نمایش بگذارد. از بخت خوب یا بد او، سرانجام ورژن2 مقتدایی، چیزی جز همان ورژن 1 او نبود. چرا که اساسا ورژن 2 مقتدایی، تکرار موکدی بود بر ورژن یک اش.

در روزهایی که دولت روحانی با گشایش در عرصه سیاست خارجی و ماجرای برجام و بهبود شاخص های اقتصادی کلان، توانسته است رضایتی نسبی در میان مردم ایجاد کند که مردم خوزستان نیز از آن بی بهره نبوده اند، دولتمردان خوزستانی آنگونه که انتظار می رفت نتوانستند متناسب با این فضا، در رنکینگ های بین استانی، جایگاه های خوبی برای خوزستان مهیا کنند.

مقتدایی نه خوزستان را به آتش کشید و نه آن را گلستان کرد. دوران او نه بیکاری خوزستان را بدتر از آنچه در دوره احمدی نزاد بود به حضیض کشاند و نه آنگونه که مردم و دولت روحانی انتظار داشتند در اشتغال موفقیتی کسب کرد. بیکاری و اشتغال در همان نرخ و رتبه های دولت سابق با اندکی بالاپایین، در همان جایگاه سابق باقی ماند. خوزستان؛ رتبه اول یا دوم بیکاری، نه تقصیر مقتدایی است اما دوران مقتدایی ورژن2 هم این جایگاه را و لو اندک جابجا نکرد.

بقول رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، خوزستان از نظر سهم تولید ناخالص ملی رتبه دوم کشور را داشته ولی متأسفانه بعد از استان سیستان و بلوچستان رتبه دوم بیکاری کشور را نیز به خود اختصاص داده است!

آلودگی هوا، درد مزمن خوزستان و خوزستانی هاست. از روزی که مقتدایی آمد تا حالا که می رود ریزگردها هست، آلودگی هوا هست و شاخص های کیفیت هوا هم بهبودی نیافته است و البته این بمعنای آن نیست که مقتدایی مولد این وضع است، قطعا خیر. این سه سال هم پیوست می شود به 8 سال قبل از آن. 11سال بی تدبیری و مدیریت ضعیف در حل معضلی که کیفیت زندگی مردم را تحت الشعاع قرار داده است. این را آمار می گوید، آمار رسمی. بماند که گرد و غبارهای گاه و بیگاه، خود سندی است بر این آمار.

در آموزش و پرورش تا پیش از دولت تدبیر و امید جزو 10 استان انتهای جدول بودیم، حالا هم هستیم. 

در پرداخت تسهیلات بانکی قبلا در رتبه های آخر جدول استانهای کشور بودیم، حالا هم بگفته ی خود جناب استاندارمقتدایی(که رسانه ای هم شد) رتبه آخر کشور هستیم و بقول جناب مقتدایی، زورمان به بانکها نرسید! حالا اینکه بقیه استانها چطور تدبیر کردند و زورشان به بانکها رسید خدا می داند( شاید آنها هم استاندارشان از خودش مایه گذاشت و از مردم خواست پولهایشان را از بانکها بیرون بکشند!) و طنز تلخ ماجرا اینجاست که خوزستان در زمینه سپرده‌های بانکی در کشور مقام نخست را دارد!

در توزیع میزان باسوادی زنان در جمعیت ۶ ساله و بالا‌تر، اگر استانهای کشور را از نظر سواد به سه خوشه تقسیم کنیم؛ خوزستانِ ما در کنار استانهایی چون خراسان جنوبی، ‌خراسان شمالی، ‌سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، لرستان و مرکزی در خوشه کم‌ترین میزان سواد قرار می‌گیرند.
وضع هنوز همان وضع سابق است.

واقعیت این است که در این سه سال نه از پروژه های عمرانی آن چنانی خبری بود و نه از بهبود چمشگیری در بهبود زیرساخت های جاده ای(احداث آزادراه و...) و نه از بهبود شاخص های اجتماعی و بهداشتی و...

خوزستان 95 تفاوت انچنانی با خوزستان92 احمدی نژاد ندارد. گرچه با تلاش های دولت روحانی در شاخص هایی چون رشد اقتصادی، نرخ تورم، اشتغال، سلامت و... شاهد بهبودهای خوبی بودیم که آنهم ثمره کلیت دولت در کشور بوده است اما واقعیت این است که دولت روحانی باید در یک سال آتی با نگاهی ویژه به خوزستان، سه سال فرصتِ از دست رفته گذشته را جبران کند.

آه و ناله کردن برای خداحافظی یک استاندار که برای دومین بار تجربه اش کرده ایم دردی را دوا نمی کند. ما طلبکار این فرصتی هستیم که به استاندار سابق و سایر دولتمردان داده ایم، بدهکارشان نیستیم. آنچه دوای دردهای مزمن خوزستان است عبور از این ستایش گری ها و اسطوره سازی ها و انسان ها را به برج عاج بردن هاست بی آنکه شاخصی تعیین شود و خط کشی باشد و میزانی مشخص شود. عملکردها را باید ارزیابی و نقد کرد، تا استاندار بعدی حساب کار دست اش باشد. دولت هم همینطور و مجلس.

البته نه از مقتدایی چندان انتظاری بود و نه از استاندار بعدی چنان توقعی هست. مشکلات خوزستان علاوه بر آنکه آینه ای از مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی در کشور است چالش های خاص خود را هم دارد.

سخن این نیست که با این نقدها، مقتدایی تخریب شود و یا زحماتش نادیده شود و یا توقعی سنگین برای استاندار بعدی ایجاد شود، خیر. جانِ کلام این است که بخاطر تعصب های شخصی و گروهی و استانی و محلی، آسمان ریسمان در تایید و تعریف و تمجید و آسمانی کردن افراد نبافیم. آنچه هست را بر اساس شاخص ها، واقعیت ها، انباشت مشکلات، اختیارات، وظایف، توانمندی ها و... ارزیابی و نقد و تحلیل کنیم. نه همه مشکلات برآمده از ناکارآمدی های دولت سابق را به پای این دولت و استاندارانش بنویسیم و نه هم آنکه بخاطر احساسات به یک مسئول، او را قدسی کرده و از نقد مصون اش کنیم.

مسئولین به اقتضای مسئولیتی که بعهده می گیرند باید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند و امروز روز پاسخگویی جناب مقتدایی است تا از ضعف ها و قوت های این سه سال بگوید. او را طلبکار خوزستان و مردم نکنیم، او امروز باید بگوید بیکاری در خوزستان، چقدر کاهش یافته است، بهداشت و سلامت استان در کجای رنکینگ قرار دارد، چقدر از تهسیلات بانکی به جوانان خوزستانی پرداخت شده است، نرخ طلاق چقدر کاهش پیدا کرده است، فضای سیاسی و اجتماعی خوزستان چقدر متناسب با خواست مردم در انتخابات 92 تغییر یافته، چه توازنی در انتصابات استانی بر مبنای منشور اقوام روحانی ایجاد شده است، ضرورت احداث سردر و نما برای ساختمان استانداری چه بوده، قدرت خرید مردم چقدر بالاتر رفته است، برای حل معضل ریزگردها چه کرده است، جوانگرایی در مدیریت ارشد استان در کجاها نمود یافته است؟ و سهم خود را به نسبت اختیارات و وظایف تعیین کند و پاسخ بدهد و قطعا پاسخ های روشن و امیدوارکننده است که خاطره ی خوبی از او در اذهان برجای خواهد گذاشت(و امید که این چنین است و باشد) و نه نوشته های مدح و ستایشگرانه کسانی که در این سه سال به منصب و جایگاه رسیده اند.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
بختیاری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۴
درودبرشما کاملاموافقم
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار