به گزارش تابناک قم، حدود 10 سال پیش بود که کلیپی صوتی از طریق تلفنهای همراه در تمام کشور منتشر شد که به تنهایی حامل فرهنگ و گویش مردم قم بود؛ کلیپی به نام «گزارش فوتبال قم»؛ گزارش فوتبالی طنزآمیز بین یکی از تیمهای مطرح جهان با تیم فوتبال قم که بازیکنانش نامها و القاب مختص قم را داشتند. در آن کلیپ 5 دقیقهای گزارشگر با گویش قمیاش از لغات و اصطلاحات این شهر استفاده و به محلههای مختلف قم اشاره میکرد.
هر چند ماه یک بار نیز کلیپهایی این چنین با داستانهای مختلف منتشر میشد و در مرحلهای پیشرفتهتر با ترکیب گویش قمی و سکانسهایی از فیلمها و کارتونهای معروف، ماجراهای خنده داری را روایت میکردند.
بعد از مدتی استفاده از گویش قمی کم کم رو به فراموشی رفت تا اینکه «بهنوش بختیاری» و «جواد رضویان» - 2 بازیگر قمی- در سریالهای طنز از آن استفاده کردند و سبب آشنایی بیشتر مردم ایران با این گویش شدند و خاطرات جالبی در حافظه شنیداری دیگر شهرها نسبت به قمیها رقم زدند.
بنابراین همان طور که مردم دیگر شهرها، تاکنون قم و قمی را با سوهان و آب شور آن میشناختند، میتوان از این بعد به این کلیدواژهها اصطلاحات و همچنین لهجه شیرین قمی را هم اضافه کرد.
قم، شهر مهاجرپذیری است و این مهاجرپذیری به همراه خود، لهجهها و گویشهای مختلفی را آورده است. این امر موجب کمرنگ شدن گویش قمیها در بین مردم شده، چرا که کمتر مهاجری حاضر به استفاده از گویش قمی در مکالمه های رایج خود است. به طوری که این سالها اگر بخواهیم گوش خود را میهمان کلمات و اصطلاحات قم کنیم، ناگزیریم به محلههای قدیمی شهر از جمله خیابان آذر سر بزنیم.
قدیمیترین کتابی که بعد از اسلام نشانههایی از زبان و لهجه قمی در آن یافت میشود، «کتاب قم» معروف به «تاریخ قم» است که در نیمه دوم قرن چهارم هجری در 20 باب برای تقدیم به صاحب بن عبّاد یکی از معروفترین رجال عصر آل بویه به زبان عربی تألیف شده است. در حال حاضر متن عربی این کتاب موجود نیست. اما ترجمه فارسی 5 باب اول آن وجود دارد. در این ترجمه چند کلمه به گویش محلی قدیمی قم دیده میشود که هنوز در میان مردم این شهر رایج است و از سبک و سیاق کلام به نظر میآید که آن چند کلمه نیز در متن عربی وجود داشته باشد.
برای مثال کلمه «وَز» (وسیلهای مربوط به تقسیم آب زراعی) که تا همین اواخر در همین معنا در میان کشاورزان قمی متداول بود و شاید هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
سرودن 100 شعر فولکلور به زبان قمی
«عباس فرساد» که بیش از 20 سال است به پژوهش در زبان و گویش قم پرداخته و برای زنده نگه داشتن کلمات اصیل قمی از زبان شعر طنز استفاده کرده است، در این خصوص میگوید: از آنجا که شاهد مهجورشدن تدریجی واژگان قمی در طول زمان و تقریباً از 40 سال گذشته بودم، به جمعآوری لغات و اصطلاحات اصیل و فراموش شده قمی پرداختم و برای تاثیرگذاری و ماندگاری بیشتر و برای آن که در نزد مردم جذابیت داشته باشد، از شعر طنز استفاده کردم. در این 20 سال بیش از 100 شعر فولکلور قمی سرودهام که در آنها از لغات و کنایات این گویش بهره بردهام.
این شاعر قم پژوه اظهار میکند : من به گویش قمی علاقه ویژهای دارم و برای فراموش نشدن آن ادبیات مکتوب را وسیله قرار دادهام. در این میان بزرگانی مانند علی اشرف اصفهانی استاد دانشگاه تهران و استاد محمد قاضی نیز با تألیف کتابهایی در این خصوص، کمک شایانی به ثبت و ضبط لغات قمی کردند. به طوری که این گویش در فرهنگستان ادب ایران نیز جایگاه ویژهای برای خود پیدا کرده است.
وی ادامه میدهد: قم از نظر گویش شناسی جزو «گویشهای مرکزی» ایران است؛ گویشهای رایج در شهرهایی مثل اصفهان، قم، کاشان و همدان را گویش مرکزی مینامند که بیشتر آنها ریشه پهلوی دارند.
در روزگاران گذشته زبان قمیها به نام «کمج» به معنای قمنشینی معروف بوده است و آن چه که از این زبان به صورت مکتوب باقی مانده است به دوران بعد از اسلام بر میگردد.
در سال 1079 نویسنده کتاب «خلاصه البلدان» درباره قم به واژه کمج اشاره کرده و گفته است 42 قریه در این منطقه وجود دارد که به زبان کمج سخن میگویند. حتی در قرن یازدهم در کوهستانهای قم زبان کمج متداول بوده و اکنون نیز در منطقه جاسب قم از عنوان کمج استفاده میشود.
فرساد تصریح میکند : قدیمیترین واژه در کتابها راجع به گویش قمی به قرن چهارم بر میگردد؛ بعضی از این لغات اکنون مصطلح نیستند؛ مثلاً واژه «یام» به معنای چارپایان یا واژه «ساواج» به معنای جوی و نهر. بعضی لغات نیز هنوز رایج است مانند اسپرس به معنای غذای دام.
بعضی کلمات نیز با اندکی تغییر کاربرد دارند؛ مانند «شمبلیده» که همان شمبلیله مصطلح امروزی است.
دستهای از کلمات، ابتدا مختص به قم نبوده و با تغییری اندک متداول شده است؛ مانند «شیربها» که شیرباهه خوانده میشود. بعضی کلمات نیز مختص قم است؛ مانند «هشبلا» به معنای آبکش و «خالخالونچه» به معنای قلقلک.
در این میان اصطلاحاتی در قم وجود دارد که خاص این شهر است؛ مانند «آردش رو بیخته الکش رو آویخته» به معنای تمام شدن کاری یا «نه به آفتابش میشود نشست نه سایهاش» به معنای از بین رفتن اعتبار.
«ادوارد براون» خاورشناس معروف بریتانیاتی در کتاب خود در خصوص کاربرد گویش قمی در شعر، به شاعری به نام شیدا اشاره میکند که شعری با این گویش سروده اما از آن شعر اثری باقی نمانده است.
کمرنگ شدن گویش قمی
این شاعر قم پژوه، محلههای قدیمی قم را جایی مناسب برای پیداکردن کلمات اصیل میداند و معتقد است: گویش به کلمات خاصی میگویند اما لهجه به معنای طرز بیان آن کلمات است که در قم لهجه خاصی وجود ندارد مگر اینکه آخر کلمات را با کسره اضافه میگویند.
وی در رابطه با روند حذف شدن کلمات قمی عنوان میکند : به مرور ایام و به دلیل آن که نسل جوان و تحصیل کرده و بسیاری از مردم در محاوره روزمره خود از این گویش استفاده نکردند و در مواردی حتی آن را مایه خجالت میدانستند و میدانند، کاربرد گویش قمی کم رنگتر شد و در این میان سهم مهاجران نیز بسیار زیاد است.
فرساد درباره اشتراک بعضی کلمات و اصطلاحات در گویش مردم اصفهان و قم و کاشان میگوید: به دلیل آن که گویش مردمان این شهرها جزو گویش مرکزی بوده، کلمات مشترک زیادی بین آنها وجود دارد.
هرچند روابط اجتماعی امروز به یکسان شدن زبانها و لهجهها دامن زده است و این معضل تنها مختص قم نیست، میتوان با مراجعه به کتابها و پای صحبت قدیمیهای قم نشستن، از این لغات مهجور بهره برد و استفاده کرد و این کلمات را که حامل فرهنگهای ریشه داری هستند به دست فراموشی نسپرد.
منبع: همشهری