شهروند نوشت:
به نظر ميرسد كه هر هفته بايد با يك مسأله و موضوع درباره خدمات درماني مواجه باشيم. موضوعي كه ذهن جامعه را به خود مشغول میكند. البته از اين نظر اشكالي نيست زيرا همه شهروندان با بهداشت و درمان و خدمات وزارتخانه مربوط سروكار دارند، چه اينكه آنفلوآنزا بيايد يا وضع دارو نامناسب باشد يا بيمارستانها و كاركنان بهداشت و درمان چه برخوردي با بيماران يا همراهان آنها داشته باشند. بنابراين وجود اتفاقات ريز و درشت كه حساسيت مردم را برانگيزد، چندان غيرمنتظره نيست.
اتفاقا پرداختن رسانهها نيز به اين موارد مفيد است، زيرا موجب ارتقاي سطح خدمات بهداشت و درمان و بهبود كارايي نهادهاي مربوط به مردم از طریق اصلاح رفتارها و نیز افزايش آگاهي مردم در اين زمينه ميشود. ولي مشكل از آنجايي آغاز ميشود كه رسيدگي به اين موارد در نهايت منجر به گزارههاي آگاهيبخش يا دستورالعملهاي اداري روشن نشود. براي نمونه در قضيه باز کردن بخيه كودك در اصفهان، هنوز متوجه نشديم كه گردش كار بيمارستان در پذيرش بيمار اورژانسی و مسئوليت كادر درماني و سايرين در اين مورد چيست؟ به عبارت ديگر اگر نوبت بعد مواجه با چنين وضعي شديم، هر فرد مسئول چه اقدامي بايد انجام دهد تا شاهد این مشکلات نباشیم؟
اوایل این هفته واقعه ديگري در ميدان دكتر فاطمي تهران رخ داد كه اظهارنظرات بسيار متفاوت درباره آن بيان شد. ابتدا شرح واقعه، سپس اظهارنظرات نقل شد را مرور ميكنيم:
«روز شنبه خانمی در خيابان فاطمي تصادف کرده و دچار ضربه مغزي و خونريزي شديد شد. این حادثه در نزدیکی بیمارستان سجاد رخ داده است. با توجه به طولانی شدن حضور اورژانس برخی افراد از کارکنان بیمارستان تقاضای کمک و انتقال مصدوم به بیمارستان را کردهاند. ولی با امتناع اولیه آنان این کار پس از ٢٠ دقيقه توسط پرسنل بيمارستان انجام شد. يکي از مسئولان بيمارستان انتقال مصدوم را وظيفه آمبولانس ميدانست و از انتقالش امتناع ميکرد.
درنهایت بیمار پس از چند ساعت فوت کرد... رئيس بيمارستان سجاد ميگويد كه بلافاصله پس از اطلاع از تصادف، دستور رسيدگي به آن را به پرستاران داده است. او گفت: ساعت ١٤:٤٤ شنبه، پيرمردي به بيمارستان مراجعه كرد و خبر تصادف را داد. من پس از اطلاع از موضوع، بلافاصله به كادر دستور دادم تا خود را به محل برسانند. يك پرستار و دو نفر ديگر از كاركنان به محل رفتند و پس از ١٥ دقيقه، مصدوم را كه وضعيت بسيار وخيمي داشت، به بيمارستان منتقل كردند.»
وی از فوت مصدوم در ساعت ١٨:٤٥ خبر داد و گفت: «سطح هوشياري مصدوم بسيار پايين بود و هيچ واكنش مغزي نداشت. او ساعت ١٧:٣٠ براي چندمينبار ايست قلبي كرد و پس از ٧٥ دقيقه عمليات احيا، جان خود را از دست داد.»
رئيس بيمارستان سجاد معتقد است هيچ قصوري از سوي بيمارستان در رسيدگي به حادثه اتفاق نيفتاده: «رسيدگي به مصدومان تصادف جزو وظايف اورژانس ١١٥ است، با اين حال ما به وظيفه اخلاقي و انساني خود عمل كرديم و بهسرعت رسيدگي كرديم...
رئيس پليس راهنمايي و رانندگي منطقه ٦ تهران گفت: «جانشين من پس از رسيدن به محل، به بيمارستان سجاد كه چند قدم با محل حادثه فاصله دارد، رفت و از كاركنان آن خواست تا بالاي سر مصدوم حاضر شوند اما آنها گفتند اين كار برايشان مسئوليت دارد و وظيفه آنها نيست. مامور ما به آنها با اصرار تاكيد كرد كه وظيفه شما ارايه خدمات درماني است و جان يك انسان در ميان است. سرانجام، ساعت ١٥:١٥ مصدوم به بيمارستان منتقل شد.»...
سخنگوي اورژانس تهران نيز روايت ديگري از حادثه دارد: «وقتي حادثه ساعت ١٤:٤٦ شنبه به اورژانس اطلاع داده شد، بلافاصله يك دستگاه آمبولانس به محل اعزام شد كه به دليل ترافيك شديد خيابان فاطمي، ساعت ١٥ به محل رسيد.
هنگام رسيدن ماموران، پرسنل بيمارستان سجاد، مصدوم را به بيمارستان منتقل كرده بودند... رئيس مرکز حوادث و فوريتهاي پزشکي (اورژانس کشور) در پاسخ به اين پرسش که اگر فردي در مقابل بيمارستان دولتي يا خصوصي دچار حادثه شود، آيا بايد صبر کرد تا پليس يا اورژانس براي انتقال مصدوم بيايند؟
ميگويد: خير، بلکه همه بيمارستانها و اورژانسها و حتي مراکز درماني دولتي يا خصوصي در شرايطي که وضعيت فرد مصدوم يا بيمار تهديدآميز و خطر مرگ وجود داشته باشد بايد براي انتقال چنين موردهايی سريع اقدام کنند تا کار احيا و نجات فرد صورت پذيرد..
در قانون مجازات؛ خودداري از کمک به مصدومان و رفع مخاطرات جاني (مصوب ٥/٣/٥٤) ماده ١ عنوان شده است هر کس شخص يا اشخاصي را در معرض خطر جاني مشاهده کند و بتواند با اقدام خود يا کمک طلبيدن از ديگران يا اعلام فوري به مراجع يا مقامات صلاحيتدار از وقوع خطر يا تشديد نتيجه آن جلوگيري کند بدون اينکه با اين اقدام خطري متوجه خود او يا ديگران شود و با وجود استعداد يا دلالت اوضاع و احوال بر ضرورت کمک از اقدام به اين امر خودداري کند به حبس تا يکسال يا جزاي نقدي محکوم خواهد شد...
مدير کل دفتر نظارت و اعتباربخشي امور درمان وزارت بهداشت معتقد است که «در تصادفات خياباني حضور اورژانس الزامي است چرا که با توجه به آسيبديدگي گردن، سر و ساير اعضاي بدن که حساس هم هست ممکن است يک اشتباه کوچک باعث مرگ مصدوم شود بنابراين چنين وظايفي برعهده اورژانس کشور قرار داده شده است تا مصدوم از آسيب جديتر در امان باشد.»
او ادامه ميدهد: «آنچه خدمترساني اورژانس را کند ميکند، ترافيک بهوجود آمده در اطراف محل تصادف و مصدوم است. اغلب شهروندان در چنين شرايطي به دور مصدوم حلقه ميزنند و عکس ميگيرند يا فيلمبرداري ميکنند. رانندگان ديگر خودروها هم به آهستگي از کنار محل مورد نظر ميگذرند تا جزیيات بيشتري از حادثه را ببينند. در چنين شرايطي با وجود اينکه پس از نخستین تماس با اورژانس آمبولانس به محل حادثه اعزام شده است اما به دليل شدت ترافيک، ماموران اورژانس پس از ١٤ دقيقه به محل حادثه رسيدهاند.»
روشن است كه همه ما از وقوع يك تصادف كه مصدوم جلوي بيمارستان روي زمين افتاده باشد و كسي هم نتواند به او كمك كند، متاثر ميشويم، ولي اين يك سوي ماجراست، در سوي ديگر ماجرا بايد به اين پرسشها نيز پاسخ داد.