برگزاری بدون مناقشه انتخابات هیات رییسه مجلس، تبلیغات اصلاح‌طلبان علیه همگرایی انقلابی ها را با شکست مواجه ساخت.
کد خبر: ۸۵۶۲۹۵
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۵ 31 May 2020

با توجه به تعداد نمایندگان حاضر در روز رأی‌گیری برای تعیین هیات رییسه اولین سال مجلس یازدهم، باید به جرات گفت که رأی 230تایی قالیباف برای تصدی ریاست، طی دودهه گذشته کم‌نظیر بوده است. این رأی بالا از جهات و وجوه مختلفی معنادار است، چه از منظر وحدت درونی اصول‌گرایان و چه از منظر نقش برآب‌شدن تحلیل‌های سطحی رسانه‌های اصلاح‌طلب که در پی تلقین تشتت آراء میان رقیب خود بودند. گزارش پیش‌رو پرداختی به این دو موضوع و موضوعاتی از این جنس است.

 

 
 

تحلیل آرای قالیباف

یک روز قبل از انتخابات رسمی هیات رییسه مجلس یازدهم[پنج‌شنبه 8‌خرداد] جلسه‌ای در صحن مجلس و بدون حضور خبرنگاران با عنوان جلسه «فراکسیون انقلاب» برای تعیین نامزدهای نهایی هیات رییسه برگزار شد. قرار بود در جلسه فراکسیون، فقط افرادی که بالاترین رأی را می‌آوردند بتوانند در صحن علنی مجلس، مطرح شوند. با مقایسه آرای نامزدها در این دو روز، می‌شود به تحلیل‌هایی دست یافت. مثلاً محمدباقر قالیباف که در روز جلسه فراکسیون[روز چهارشنبه هفتم خرداد] موفق به کسب 166‌رأی شده بود، در روز رأی‌گیری رسمی، به عدد قابل توجه 230‌رأی جهش کرد. دو تصور از 64‌نفری که در روز رأی‌گیری رسمی به قالیباف اقبال نشان دادند[علاوه بر آن 166رأی جلسه فراکسیون] وجود دارد؛ اول اینکه عده‌ای از همان ابتدا، رأی‌شان قالیباف را نشانه داشت اما به هر دلیلی، در جلسه فراکسیون اساساً حضور نداشتند و دوم اینکه عده‌ای رأی‌شان با حاج‌بابایی بود اما با دیدن سبد سنگین قالیباف، قلم‌شان و رأی‌شان، دچار چرخش شد.

در این میان نباید آرای نمایندگان به اصطلاح مستقل و اصلاح‌طلب مجلس یازدهم که در اقلیت به سر می‌برند را نیز نادیده گرفت. معمولاً اینطور است که در مجلس آن‌هایی که اقلیت‌اند، رأی خود را به طرف فرد با اقبال بیشتر می‌چرخانند؛ بنا بر این قاعده نانوشته، شاید بشود گفت که این دو طیف در اقلیت نیز در نهایت به این تصمیم رسیده‌اند که باید به قالیباف رأی بدهند. رأی 230تایی قالیباف از 268‌نماینده حاضر در روز رأی‌گیری رسمی حاصل شد؛ یعنی قریب 40‌نفر به قالیباف رأی ندادند.

در تحلیل آرای این 40‌نفر نیز می‌شود گفت که این‌ها عمدتاً نیروهای وابسته به جبهه پایداری و برخی نمایندگان با سابقه حضور در دولت‌های نهم و دهم بودند که از همان اول نظرشان روی حاج‌بابایی بود و حتی با وجود تک نامزدی بودن ریاست، حاضر نشدند به قالیباف رأی بدهند؛ این در حالی‌ است که شخص حاج‌بابایی، در روز رأی‌گیری رسمی، به قالیباف رأی داد. به نوعی این چهل‌نفر برای اصالت‌بخشیدن به جریان خود در میان وحدت اصول‌گرایان، تا پایان روی گزاره «نه به قالیباف» باقی ماندند. گرچه در نهایت با وجود جنجال رسانه ای فراوان راه به جایی نبردند. بنا بر این گزارش، میرسلیم و عباسی دوانی به همراه با  قالیباف کاندیدای ریاست مجلس شده بودندموفق به کسب ۱۲ و ۱۷ رای شدند. همچنین امیر حسین قاضی زاده و علی نیکزاد به عنوان نواب رییس انتخاب شدند. محمدحسین فرهنگی: ۱۶۷ رای، علیرضا سلیمی:۱۲۹ رای و محسن پیرهادی :۱۲۸ رأی هم به عنوان ناظران هیأت رییسه و احمد امیرآبادی فراهانی، سید ناصر موسوی لارگانی، حسینعلی حاجی دلیگانی، محسن دهنوی، روح الله متفکر آزاد و علی کریمی فیروزجایی به عنوان دبیران هیات رییسه مجلس انتخاب شدند.

تحلیل‌های سطحی رسانه‌های اصلاح‌طلب

فارغ از آن 38نفری که به نامزد نهایی ریاست مجلس رأی ندادند، آرای بالای قالیباف علاوه بر اقبال به او، بیانگر وحدت بالای اصول‌گرایان است. اصول‌گرایان که بعد از سه ناکامی در انتخابات‌های اخیر، از سوی رسانه‌های اصلاح‌طلب ناهمگون و متشتت تصویر می‌شدند، در انتخابات دوم اسفند98 و با ارائه لیست واحد در تهران نشان دادند که تحلیل‌های معطوف به عدم وحدت، سطحی و به دور از واقعیت هستند.

اصلاح‌طلبان برای واقعی جلوه دادن پراکندگی و پریشانی اصول‌گرایان، به هر ابزاری دست زده‌اند. یکی از این ابزارها که در نوع خود، فرصت‌طلبی اصلاح‌طلبان را می‌رساند، هواخواهی و حمایت از برخی چهره‌ها در برابر طیف انقلابی‌ها بود که قالیباف، چهره مهم آن طیف به شمار می‌آید. موج‌سواری روی برخی اختلاف‌سلیقه‌ها و دلسوزی برای مصطفی میرسلیم و از آن کُمیک‌تر و مطایبه‌آلودتر، دلسوزی برای جبهه پایداری و نمایندگانِ با سبغه حضور در دولت‌های احمدی‌نژاد، از جمله حربه اصلاح‌طلبان برای اختلاف‌افکنی کاذب میان اصول‌گرایان طی ماه‌های گذشته بوده است.

با این حال، همکاری و همراهی اصول‌گرایان در دوران پیشاانتخابات[در قالب شورای ائتلاف] و بعد، پساانتخابات[در قالب فراکسیون اکثریت] و تمکین قاطبه طیف‌های اصول‌گرایی به سازوکارهای وحدت، نشان داد که جناح راست آسمان سیاسی ایران، نه تنها کمترین شکاف را دارد، بلکه در قیاس با رقیب چپ‌گرای خود، از وضعیت به مراتب بهتری برخوردار است.

هدف میان‌مدتی به نام‌1400

اصلاح‌طلبان البته نیک واقف بودند که در نهایت، وحدت حداکثری حول قالیباف شکل خواهد گرفت و شهردار پیشین تهران با اقناع برنامه‌محورانه خود، ردای ریاست بهارستان را با قوت و قدرت به تن خواهد کرد اما به نظر می‌رسید که هدف اصلی تجدیدنظرطلبان از سوژه‌تراشی و مساله‌بافی برای همکاری اصول‌گرایان، ضربه به بنیان وحدت ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری‌1400 باشد که حدود یک سال تا وقوع آن، فاصله داریم.

در همین باره یکی از ترفندهای خاص رسانه‌های اصلاح‌طلب -و البته نفوذی‌های آن‌ها در جریان اصول‌گرا- برای مخدوش ساختن وحدت اصول‌گرایان، تاکید روی این قرار و قاعده واهی بود که کسی که نامزد ریاست مجلس می‌شود، حق ندارد هوای پاستور و ریاست جمهوری بعدی را در سر بپروراند. این قرار آنجایی واهی بودنش مشخص شد که اعضای فراکسیون اکثریت به‌خصوص کمیته 11‌نفره اجرایی آن که مسوول تدوین اساسنامه و آیین‌نامه فراکسیون بودند، هیچ‌کدام این قرار را تأیید نکرده و آن را محصول شیطنت رسانه‌های رقیب برمی‌شمردند. البته این را هم باید گفت که هدف فرعی[و شاید در نوع خودش هدف اصلی] اصلاح‌طلبان از تکرار این قرار بی‌قرار، جدای از اختلاف‌تراشی میان اصول‌گرایان، از دور خارج‌کردن محمدباقر قالیباف بود. اصلاحاتی‌ها قصد داشتند با چنین ترفندهایی شکاف میان اصولگرایان ایجاد کنند.

اصلاح طلبان باید انگاره ها و پیش فرض ها و جهت‌گیری‌های خود را در دو سطح تحلیلی و روشی تغییر دهند. در بخش تحلیلی این تلقی که میان اصولگرایان انشقاق ایجاد می شود و به روش‌هایی چون تمرکز روی چهره های نزدیک به احمدی نژاد و برجسته کردن آنها پرداختند که قطعاً در کارنامه آنها باقی خواهد ماند. شبیه چنین اقداماتی در سطح روشی در جلد کردن چهار باره آقای میرسلیم در یک روزنامه اصلاح طلب هم قابل مشاهده است . در بخش سیاست و استراتژی، اصلاح طلبان باید واقعیت‌ها را بپذیرند و نقش ناکارآمدی دولت روحانی و مجلس دهم را در کاهش مشارکت مردم قبول کنند. آنها باید به جای تخریب به نقد روی آورند و در عین حال مسوولیت قدرت خود را بپذیرند. تخریب رقیب و حمله به مشروعیت جناح مقابل پذیرفتنی نیست که البته در این میان حساب اصلاح‌طلبان رادیکال که به باورها و گفتمان انقلاب اسلامی شک کرده‌اند از سایر اصلاح طلبان جداست. اصلاح طلبان درون نظام و اصولگرایان نباید از دایره انصاف در نقد یکدیگر خارج شوند.

هر چه بود، وحدت حداکثری اصول‌گرایان پیام‌های زیادی برای طیف‌های درون اصول‌گرایی و از آن بالاتر برای اصلاح‌طلبان داشت. اصلاح‌طلبان از هم‌اکنون تا انتخابات‌های بعدی علاوه بر جنگ درونی‌ای که هر روز آن‌ها را ضعیف‌تر و آن‌ها را در نگاه مخاطبان اجتماعی‌شان بی‌اعتبارتر می‌سازد، با رقیب قدرتمندی مواجه‌اند که به نظر می‌رسد وحدت این روزهایش، قابل تسری به آینده نیز خواهد بود.

منبع: صبح نو

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار